چهل سالگی ,عشق و ایمان
یا لطیف
جوانی دوره ی تجربه کردن اتفا قات متنوع است.زندگی در دوره ی جوانی شرایط ثابتی ندارد, هرلحظه باید منتظر اتفاق تازه ای باشی.یکی از تجربه های جوانی عشق است.هر کس نگاه خاص خود را به این مسئله دارد اما تقریبا" همه با آن مواجه می شوند.فیلم چهل سالگی به همین مسئله وارتباطی که عشق می تواند با ایمان داشته باشد می پردازد.(شاید شما برداشت دیگری داشته باشید اما مصاحبه کارگردان با نشریه ی پنجره اشاره ای به این ارتباط داشت و البته من هم اینگونه استنباط کردم)
چهل سالگی اما برای اکثر آدمها دوره ی سکون است.زندگی آنها حد مطلوب خود را پیدا کرده است وانتظاری برای تغییر ندارند.از تجربه های جدید گریزانند وبیشتر سعی در حفظ زندگی خود دارند.هر چند در این دوران موقعیت های زندگی اکثرا" ثابت است اما حتما" این فرصت پیش میاید که به گذشته فکر کنیم.چهل سالگی همین بازگشت به گذشته را روایت می کند و تاء ثیری که این گذشته می تواند بر شرایط حال بگذارد.
یکی از تجربه هایی که برای هر انسان اتفاق می افتد اعتقادیست که به خدا دارد وتاء ثیر این اعتقاد بر زندگی اوست و البته باز هم مثل عشق هر انسانی نگاه خاص خود را به این مسئله دارد.و حتما" انسانها به خاطر ایمان واعتقادشان به خدا وروز قیامت از بعضی خواسته های خود می گذرند و راه دیگری را که احیانا" مخالف خواسته ی اولیه خود آنهاست برمی گزینند. چهل سالگی به زیبایی ارتباط بین عشق وایمان را مطرح می کند و انسان را در موقعیت انتخاب می گذارد تابین این دو یکی را انتخاب کند.
این روزها اکثر فیلم ها نازل و ارزش دیدن ندارند اما چهل سالگی را اینگونه نمی بینم وحتما" ارزش دیدن دارد چون فیلم انسان است و به خوبی می توان با آن همذات پنداری کرد.